شعر طنز انتخاباتی

  

 

 در شگفتم از این همه برکات/رزق ما گشت شربت و شکلات

 حق ما در مسیر اثبات است/شهر درگیر انتخابات است

 انتخابات دوره ی ان اُم است/نام بعضی در این میانه گم است

 چپ نباشد به کام ما اصلا"/راست هم نیست راه ما ایضا"

 ما دقیقا"میانه رو هستیم/وسط این دوتا ولو هستیم

 وقتی آمد زمان تبلیغات//هرخسی شد کسی در این میقات

 بحث تبلیغ و چاپ راه افتاد/اتفاقات تازه ای رخ داد

 کاغذی که برای چاپ کتاب/بود نایاب و کاملا" به حساب

 ناگهان بی حساب ارزان شد/در همه شهرها فراوان شد

 پوستر رنگی وسیاه وسفید/منتشر شد به سبک های جدید

 پخش شد در سراسر میهن/تا شود چشم کوچه ها روشن

 بنر و سیلک در همه ابعاد/نصب شد باز در تمام بلاد

 خلق وخوها شبیه قند شدند/ریش ها اندکی بلند شدند

 یقه ها کم کمک به بالا رفت/دست ها رو به عرش اعلا رفت

 قیمت عشق و حال بالا رفت/پس مقام زغال بالا رفت

 عشق وحال و زغال مرتبطتند/هر دو با اشتغال مرتبطند

 بوی عطر زغال جاری شد/فصل فصل سیاه کاری شد

 عشق و حالی که جنسش از دود است/راه رفتن به سوی معبود است

 راه های رسیدن به خدا/طبق یک گفته ی دقیق وبه جا

 هست خیلی زیاد در دنیا/راه های رسیدن به خدا

 فکر و ذکر کسان دیگر خواه/هست خدمت به کل خلق ا..

 خدمتی که درآن رضای خداست/هر نفس نیتش برای خداست

 الغرض حرف ها زیاد شدند/قول ها بی هوا زیاد شدند

 بعضی از روزنامه های مریض/پر شد از تیترهای همهمه خیز

 که فلانی چکار خواهد کرد/همه را نو نوار خواهد کرد

 که فلانی چقدر محبوب است/قولش از قول های مرغوب است

 یا فلانی جوان و پرشور است/دشمن دشمنان منفور است

 یا فلانی اگر رود سر کار/میوه می روید از همه اشجار

 از درختان سرو و کاج و چنار/موز می روید و هویج و خیار

 یا فلانی که خوب کردار است/یکی از دکتران بی کار است

 سخت دنبال اشتغال است او/از مشاهیر اعتدال است او

 اسم هر کس که از قلم افتاد/بوده حزبش همیشه باداباد

 قول دادندبعضی از حضرات/راست باشند در تمام جهات

 صاف باشند و زیر و رو نشوند/خر که از پل گذشت در نروند

 یک نفر آمد از عدالت گفت/از خوشی های بی نهایت گفت

 دیگری گفت از مسلمانی/از کرامات خوب انسانی

 کسی آمد دم از تورم زد/حرف هایی پر از توهم زد

 گفت ارزان کنم گرانی را/نفت و بنزین و آنکه دانی را

 گفت ارزان کنم مشما را/هم مشما و هم مقوا را

 تا عمومی کنم تخصص را/رایگان می کنم تنفس را

شیر یارانه ای صفی نشود/دهن اشتران کفی نشود

تا که ارزان شود همه اجناس/رأی باید دهید با اخلاص

 رأی باید دهید با نیّت/تا ببینید رنگ امنیّت

 من همیشه به یادتان هستم/لایق اعتمادتان هستم

 باخبر هستم از مشاکلتان/حل کنم روز و شب مسائلتان

 زندگی را به کامتان بکنم/نفت را هم به نامتان بکنم

 من سیاست ندار ماهری ام/دشمن اول جزایری ام

 بیشتر از حقوق خود نبرم/کت و شلوار تازه هم نخرم

 دردهایی کشیده ام که مپرس/کوچه هایی دویده ام که مپرس

 سال ها در مسیر اصلاحات/دشمانی گزیده ام که مپرس

 من عدالت می آورم اینجا/استطاعت می آورم اینجا

 کارهایی سترگ خواهم کرد/خانه ها را بزرگ خواهم کرد

 سمت خارج  نمی روم هرگز/مثل کردان نمی شوم هرگز

مدرک دکترای من اصل است/ارتباط من و خدا وصل است

 من سوی زرق و برق می نروم/جانب غرب و شرق می نروم

 سمت صندوق اگر روید همه/صاحب خودرو می شوید همه

 جی ال ایکسی به مصطفی بدهم/زانتیایی به مجتبی بدهم

 خانه ای می دهم به هر نفری/می دهم من به رغم هر خطری

 قصه این جای ماجرا که رسید/نوبت عرض حال ما که رسید

 غصه ناگاه از حوالی شهر/متواری شد و اهالی شهر

 شاد و خندان به راه افتادند/رأی موعود خویش را دادند

 بگذریم از نسیم اصلاحات/که فنا شد در ابتدای حیات

 بگذریم از گرانی موجود/از همه رنج های نا محدود

 بگذریم از چنین گرانجانی/چون که شد آب و برق مجانی

 بگذریم از توهم یکریز/بگذریم از جهان بی تبعیض

 بگذریم از نوید آزادی/از همین کوچه های آبادی

 بگذریم از جماعت بی پول/از همه عهدهای نامفعول

 بگذریم از هوس که بی منت/رد شدیم از غم صلاحیت

 بگذریم از هوس که دانستیم/ما همین قدر می توانستیم

 بگذریم از هر آنچه باید گفت/که همه چیز را نشاید گفت

وبلاگ یخچال/ محمد حسین صفار

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


[ دو شنبه 17 بهمن 1390 ] [ 1:27 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]